اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم.............. فیزیک دبیرستان رضا زارعی نمونه سوالات فصل به فصل فیزیک دبیرستان
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
بنام الله لرزه زمين ساخت
موضوع:تخمين خطر زمين لرزه در گستره البرز
كاري از:رضا زارعي
فهرست مطالب 1-چكيده مطالب 2-مقدمه 3- جغرافياي مازندران و موقعيت جغرافيايي سلسله جبال البرز 4-ايالت ساختاري البرز 5-شكستگيهاي و گسلهاي البرز 6-زلزله خيزي استان مازندران 7-روش تحليل خطر 8-روش كار
چکیده
زمین، در گذر میلیونها سال، شاهد حوادث گوناگونی بوده است که آثار آن به شکلهای گوناگون نمود یافته و افراد زیادی را به مطالعه و دقت، سپس به اندیشه و تفسیر واداشته است. زمین لرزه نیز یکی از مهمترین و خطرناک ترین پدیده های زمین است. علت اصلی پدید آمدن زمین لرزه، افزایش واتنش پوسته شکننده زمین در اثر حرکت سنگ کره بر روس سست کره زمین است که در پی آن انرژی انباشته شده در پوسته زمین، در امتداد سطوح شکستکی به نام گسل آزاد می شود. از اینرو در بررسی های ناحیه ای ، چگونگی حرکت گسل ها، نحوه توزیع تنش و واتنش اهمیت ویژه ای دارد. روشهای گوناگونی در این راستا بکار می رود که کاربرد آنها بسته به بازه زمانی مورد نظر، نوع و دقت اطلاعات بدست آمده، متفاوت خواهد بود از جمله آنها روشهای لرزه شناختی و زمین شناختی می باشد. سرزمین ایران بخاطر زمین شناسی پیچیده ای که پشت سر گذاشته از گوناگونی فراوانی در سیماهای زمین شناسی، برخوردار است. پهنه البرز نیز به عنوان یکی از ایالت های ساختاری ایران درگیر این پیچیدگی هاست. ابتدا به زمین شناسی عمومی و جایگاه زمین شناختی آن، پرداخته، سپس زمین شناسی ساختاری البرز و به دنبال آن به نو زمین ساخت و جنبش های نوزمین ساختی و در پایان انواع گسل های موجود در این سلسله جبال می پردازیم. و گسترده مورد نظر بیشتر معطوف به البرز مرکزی است. گستره در شمال ایران، مدارهای 75/35 و 75/36 درجه عرضی شمالی و 52 تا 54 درجه طول خاوری قرار گرفته است. این بخش از سوی شمال به دریای خزر محدود می شود. شهرهای آمل، بابلسر، قائمشهر، بهشهر، محمودآباد، سوادکوه و... در این گستره جای گرفته اند. گستره از دیدگاه پستی و بلندی، به دو بخش جلگه ای و کوهستانی تقسیم می شود. گسترده ترین بخش کوهستانی البرز در بخش های گستره دیده می شود که در دنباله باختری البرز مرکزی است بلندترین قله ایران (دماوند) با بلندی 5671 متر، بام این گستره را تشکیل میدهد. پهنه مورد نظر ما در طول30/52 تا 54درجه خاوري و36تا 45/36درجه عرض شمالي قرار گرفته است. در اين پهنه از سال 1900 كه اندازه گيري دستگاهي زمين لرزها شروع شد تعداد147زلزله ثبت شد. شهر ساري (56/36عرض شمالي و065/53طول خاوري) كه در اين پهنه قرار دارد در شعاع 200 كيلومتري آن از سال 1900 تا 1/1/2011 تعداد 962 زلزله ثبت گرديد.همچنين در شعاع 200 كيلومتري شهر بهشهر(694/36عرض شمالي و541/53طول خاوري نيز تعداد937 زمين لرزه ثبت گرديد. بيشتر اين پروژه مربوط به استان مازندران وقسمتي از استان سمنان و تهران مي باشد.
مقدمه سلسله جبال البرز به خاطر وجود گسل های جوان و رویداد زمین لرزه های کوچک و بزرگ فراوان، بویژه زمین لرزه های تاریخی، در دیدگاه علمی و اجرایی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. چرا که این گستره یکی از مهمترین پهنه های زمین ساختی ایران زمین بود، رویداد زمین لرزه های تاریخی و دستگاهی، نشانگر وجود خطر زمین لرزه به نسبت بالا در آن است. از سوی دیگر، وجود پایتخت کشور در جنوب این پهنه، الگوی پراکندگی جمعیت، گویای چگالی بالا جمعیتی در این پهنه است. این انبوه جمعیتی، سرمایه گذاریهای شهری، صنعتی، فرهنگی و.. را نیز به همراه خواهد داشت. که افزون بر بالا رفتن خطرپذیری انسانی، امنیت سرمایه گذاری مادی را نیز در راستای اهداف دیگر، در معرض خطر خواهد داد. در صورتی که نه انتقال کاهش تراکم جمعیت و نه خودداری از سرمایه گذاریها امکان پذیر است. بنابراین تنها راه منطقی و ممکن برای این گونه برنامه ریزیها، شناسایی دقیق پارامترهای لرزه خیزی یک منطقه و مقاوم سازی یا طراحی اصولی نواحی شهری- صنعتی بر پایه این داده ها و اطلاعات است که تا حد ممکن از بروز حوادث ناگوار و ناخواسته بتوان کاست. با شناخت دقیق و سازگار گسل های این منطقه و مطالعه در زمینه جنبش های زمین ساختی جوان در البرز، داده ها در زمینه گسیختگی های زمین لرزه ای تاریخی و دستگاهی گذشته، وجود طرحهای عمرانی (سدها، راهها، شهرکها و ...) پروژه های بزرگ دیگر از جمله عبور لوله های نفتی همگی ما را به مطالعه نوزمین ساختی این گستره واداشته است.
گسلهاي گستره البرزو زلزله هاي دستگاهي موقعیت جغرافیایی سلسله جبال البرز این منطقه از غرب به کوههای تبریز از جنوب به قسمت مرکزی و کویری ایران و از شمال به دریای خزر، و از قسمت شرق به کوههای خراسان منتهی میشود که قسمت وسیعی از کشور ایران را در بر گرفته و چندین استان از جمله استانهای گیلان، تهران، مازندران و گلستان وسمنان البرز را در خود جای داده است.ازدیدگاه پستی بلندی به دو بخش جلگه ای وکوهستانی تقسسم می شودوپا یتخت کشور درجنوب آن واقع شده است .
در صفحه بعد نقشه زمين شناسي منطقه ساري آمده است.
ایالت ساختاری البرز بلندی های البرز، تشکل از تاقدیس ها و ناودیس های موازی و گسل های با ساز و کار مختلف، به صورت کمان گسترده ای است که در لبه جنوبی فرو افتادگی خزر قد افرادشته است. از سوی شمال به ورقه توران و رو به جنوب به فلات ایران مرکزی محدود میشود. بخش باختری آن راستای ساختاری شمال باختر- جنوب خاور، موازی با بخش شمالی چین خورده و جنوب آن زاگرس و خطواره های ساختاری بخش خاوری کپه داغ دارد. بخش شرقی کوه های البرز نیز دارای محورهای ساختاری با راستای نزدیک به شمال شرق جنوب غرب بوده، موازی با گسل بزرگ کویر (درونه) دیده می شود. این دو روند ساختاری در البرز مرکزی یکدیگر را قطع می کنند و درست در برخوردگاه آنها، بلندترین بخش البرز بچشم می خورد. جالب آنکه در پهنه ی همگرایی دو روند مختلف، آتشفشانی بزرگ کوارترنری (دماوند) نیز تشکیل شده است. لبه جنوبی بلندی های البرز از گسل های مورب لغز تاواژگوی پرشیب، (راندگیهای پرشیب شده) با شیب رو به شمال تشکیل شده که به طور محلی بر روی نهفته های پلاستیوسین رانده شده است. با پیشروی رو به مرکز نوار شدت گسل خوردگی و شیب آنها افزوده می شود. بر پایه نظریه (1968) Stockin، ساختارهایی که در این محدوده دیده شده اند، مانند چین ساخت کناره ایران مرکزی است که به لحاظ ساختاری و چینه شناسی بهم نزدیک هستند چندین پهنه گسل اصلی موازی با راستای عمومی بلندهای البرز آن را به پهنه هایی تقسیم کرد. (شکل 1) 1- بخش گرگان 2- پهنه فئوژی شمال: کمربند چین خورده ای از سنگهای مزوزوئیک و نئوژن 3- پهنه شمال مرکزی: رسوبات بوسیله نهشته های آتشفشانی ترشیری که خیلی نازک هستند پوشیده شده اند. 4- پهنه جنوب مرکزی: نهشته های کم ژرف پیش از سنوزوئیک توسط آتشفشان های ضخیم سئوزوئیک پوشیده شده است. 5- پهنه ترشیری جنوبی: آتشفشانهای خیلی نازک ائوسن 6- بالا آمدگی پیشانی جنوبی: پین خوردگی از کرتاسه پیشین به بالا، گسل خوردگی نرمال و واژگون.
شكستگيها و گسلهای البرز شگستگيها در تعريف عمومي، به دو دسته گسلها و درزه ها بخش ميشوند. در اين پژوهش بسته به مقياس كار، تنها به گسلهها توجه شده است. گسلهها از جمله ساختارهايي هستند كه برخلاف چينها، در گذر سه دهه گذشته، ديدگاه بررسي، شناخت و دستهبندي آنها، تغييرات چشمگيري داشته است. بويژه اينكه با پيشرفت دانش ريخت زمين ساخت، شناسايي بسياري از سيماهاي گسلي ممكن شده است كه در دو دهه گذشته به آنها هيچ توجهي نشده بود. به همين خاطر ميتوان گفت كه به نقشه درآوردن اين ساختارها بيش از همه، درگير نگاه و تجربه شخصي زمين شناس است. اندازهگيري حذف نميشود و با تحليل آماري آنها ميتوان به بيشتر روندهاي موجود در منطقه پيبرد. در دهههاي پيش ترسيم شده است، بسيار متفاوت خواهد بود. اينجا بيشتر به گسلها ميپردازيم. در البرز گسلهايي فراواني وجود داشته كه با طولهاي متفاوت و جابجايي به فعاليت خود ادامه ميدهند.
گسلهاي اطراف شهر بهشهر گسل شمال البرز (پهنه گسلي شمال البرز) يكي از بحث برانگيزترين و جالبترين ساختارهاي اين گستره، پهنه گسلي مهم و بزرگي است كه به نام پهنه گسلي البرز يا گسله شمال البرز ناميده شده است. اين پهنه از جنوب گنبد كاووس آغاز شده، تا نزديكي لاهيجان ادامه دارد. به اين ترتيب در ازاي عمومي آن به 550 تا 600 كيلومتر ميرسد. پهناي آن در بخشهاي مختلف گستره، از باختر به خاور تغيير ميكند. پهنه گسلي شمال البرز در برگيرنده گسلههاي فراواني است كه با آرايش كم و بيش موازي، پهناي ميانه 15 كيلومتر را در برگرفتهاند. راستاي عمومي آنها از خاوري- باختري (در البرز مركزي) تا شما خاور- جنوب باختري (در البرز خاوري) در تغيير است. اين تغيير راستا در پيرامون طول جغرافيايي 5/52 درجه روي داده است. برخاستگي بخشي از كوهزاد البرز (در جنوب) و فرونشست خزر جنوبي (در شمال) ناشي از جنبشهاي شاقولي در راستاي اين گسله است. نبوي (1355) بر اين باور است كه اين گسله از دوره سيلورين به بعد و شايد كهنتر از آن جنبايي داشته است. اين جنبش به اندازهاي زياد بوده كه در راستاي گسله البرز، شيستهاي گرگان و ديگر سازندهاي كهن (پالئوزوئيك) روياروي نهشتههاي كواترنري دشت كرانهاي خزر جنوبي قرار گرفتهاند. (شکل 5)
گسل مشاء-فشم این گسل مهترین گسل فعال ناحیه دردامنه جنوبی ارتفاعات البرزتلقی می شودطول آن متجاوز از 200کیلو متر بوده که از فیروزکوه آبیک در نظر گرفته شده است.با فرض طول 200کیلومتر از فیروزکوه شروع شده واز شمال طاقدیس عین ورزان ومسیر دریاچه تار وآبادی مشاءعبور کرده واز دره لشکرک وآبادی فشم وشهرستانک جنوب کوه کهار عبور کرده ودرنزدیک آبیک به دشت قزوین منتهی می شود.(عکاشه)
زمینلرزه سال 680 هجری شمسی(1301میلادی ) فریم ساری به بزرگی6/7 ریشتر ،سال 864 (15 اوت 1485 م)پلرود - تنکابن به بزرگی 7/2 ،سال 987 (20 آوریل 1608م) رودبارات- طالقان به بزرگی 7/6، سال 1066(1687م)مازندران به بزرگی , 6/5 سال 1187(18دسامبر1808 م) طالقان-تنکابن به بزرگی 5/9 ،سال 1188(1809م)آمل به بزرگی6/5 ،سال 1204(1825 م )هراز به بزرگی6/7،اسفند 1313(5 مارس 1935م) تالاررود به بزرگی 5/8 ،فروردین 1314 (11 آوریل 1935م) کوسوت مازندران به بزرگی 6/3 ،تیر 1336(2 ژوین 1957م)سنگچال بند پی بابل به بزرگی6/8 ،مرداد 1350 (9 اوت 1971م) بابلکنار به بزرگی 5/2 ، دی 1368 (20 ژانویه 1990م)گدوک سوادکوه به بزرگی 5/9 ، خرداد 1383(28 می 2004 )فیروز آباد کجور به بزرگی 5/6 (6/2منابع خارجی )
زمين لرزههاي دستگاهي (پس از 1900 ميلادي)
زمين لرزه 5 مارس 1935، تالارود پس از نيمروز 5 مارس 1935 ميلادي، زمين لرزهاي در خاور تالار رود رخ داد كه منجر به ويراني چندين روستا در منطقه دودانگه شد. در اثر اين زمين لرزه حدود 60 نفر كشته شدند. در اثر پديده زمين لرزه، سنگ ريزشهاي زيادي نيز رخ داد. دهانه ورودي تونل 10 راهآهن در اثر سنگ ريزش بسته شد و سنگ چين تونل نيز فرو ريخت. سنگ ريزشهاي متعددي نيز در درازاي جاده فيروزكوه به قائم شهر رخ داد. اين زمين لرزه در فواصل زياد بخصوص در سوي شمال و درازاي سراسر كرانه خزر حس شده است. زمين لرزه 11 آوريل 1935، كسوت در نيمه 23 فروردين 1314، زمينلرزهاي ويرانگرد در منطقه چهاردانگه و گليجان مازندران رخ داده است كه بهمراه پسلرزهها، نزديك به 26 روستا ويران كامل و هشتاد روستاي ديگر كم و بيش ويران شدند. بيشترين آسيبها در دهستانهاي راستوپي و خانقاه بوده است. در روستاهاي قاضي كلا، چورت و گردشي، پس از زمين لرزه، زمين لغزشهايي صورت گرفته است. در نزديكي ديسله، بر اثر زمين لغزش، دره رود تجرن بسته شد و سد طبيعي شكل گرفت. ميان ورند، علمدار و روستاي كسوت، دامنههاي كوه درهردوسوي دره ريزش كرد. آثار چنين زمين لغزشهايي هماكنون نيز ديده ميشود. در شهر ساري نيز، بسياري از خانهها شكاف برداشته است. خط راهآهن نكا در كيلومتر 6 ريزش كرده و چندين خانه در آمل، بابل و همچنين بهشهر آسيب ديده است. اين زمينلرزه در گستره پهناوري، در راستاي خاوري، باختري حس شده و تا 24 ساعت پس لرزههاي شديد آن ادامه داشته است. پس از آن دوره لرزههاي خفيف آغاز شده كه تا 6 ماه ادامه داشته است. اين زمينلرزه هيچ آسيبي به برج امامزاده عبدالله لاجيم و خانههاي چوبي نرسانده است. اما همه خانههايي كه در لاجيم از خشت خام ساخته شده بودند، ويران شد و در فاصله كمي از برج فرو ريزش زمين رخ داد. اين پديده را بيشتر ارتباط با بارندگيهاي شديد پس از زمين لرزه ميدانند. زمينلرزه 2 ژوئيه 1957، بندپي مازندران (سنگچال) سپيده دم 11 تيرماه 1336، زمينلرزه ويرانگري منطقه كوهستاني بندپي (سنگچال) را در سوي شمال خط تقسيم آب كوههاي البرز، ويران كرد. در اثر اين زمينلرزه پهنه گستردهاي در حد فاصل هراز رود و تالار رود به لرزش درآمد و حدود 120 روستا به كلي ويران شد. تلفات زمين لرزه 1957 حدود 1500 نفر بود. رومركز دستگاهي اين زمين لرزه در طول جغرافيايي 45/52 درجه خاوري و 05/36 درجه عرض شمالي تعيين و بزرگاي متوسط آن 3/7 و ژرفاي كانوني، 10 كيلومتر گزارش شده است (Tchalenko , 1974) . بيشترين ويراني اين زمين لرزه در روستاهاي سنگچال، ناندل، چلياسر، نشل، اندوار و پردمه بوده است. سنگ ريزش و زمين لغزشهاي زيادي نيز در برون، ورزنه، شنگلده، نل، رينان بر ميزان ويراني افزوده است. سنگ ريزشهاي زيادي نيز در هراز رود در منطقه علياباد رخ داد كه سدي به بلندي 20 متر و مخزني با درازاي يك كيلومتر پديد آورد. برخي سازههاي مهندسي نيز در اين گستره آسيب ديد. پايههاي كنار يك پل با دهانه قوسي و درازاي 80 متر در بايجان نشست كرده و كفه پل ترك برداشت. پوشش نگهداري تونل جاده ميان كهرود و بايجان به سختي ترك برداشت. با دور شدن از اين پهنه به سوي جنوب و شمال خاور از شدت ويراني زمين لرزه كاسته ميشود. به گونهاي كه در پل سفيد، شيرگاه و كتو چند چند خانه و در فشم نيز چند سقف فرو ريخته است. در سوي شمال نيز در شهرهاي ساري و بابل و فائمشهر چندين خانه نوساز آسيب ديده است. Ruteh (1959) بر اين باور است كه اين زمينلرزه با گسيختگي همراه بوده است. Tvhalenko (1974) نيز به گسله امير در امتداد اميررود به عنوان گسله جنبا شده در طي اين زمین لرزه اشاره ميكند و آنرا پهنه گسلي پرشيب با شيبرو به جنوب سازوكار واژگونه معرفي ميكند. از سوي ديگر، Berberian (1976) پهنه رو مركزي زمينلرزه 1957 سنگچال را با توجه به ويژه به گسلههاي ناحيه بررسي كرده و پس از بررسي بسياري از شاخههاي گسله شمال البرز، زمين لغزشها و ديگر دگر شكليهاي زمين، هيچ شاهدي از دوباره جنبا شدن گسلهها و يا رويداد گسيختگيهاي جديد نيافته است. Berberian (1976) گزارش گسيختگيهاي اين زمينلرزه را زمين لغزشهاي بزرگ دانسته و زمين لرزه 1957 سنگچال را بدون گسلش سطحي ميداند. به هر حال با توجه به شرايط ريخت شناختي و آب و هوايي البرز و نيز تأكيد فراواني كه Tchalenko بر گسلش زمينلرزهاي سنگچال داشته و آنرا از زمين لغزشها جدا ميكند، به سادگي نميتوان نبود گسيختگي سطحي در اين زمين لرزه را پذيرفت.
نقشه گسلهاي اصلي و فرعي البرز
زمين لرزه 9 آگوست 1971، بابلكنار زمين لرزه نهم آگوست 1971، به بزرگاي 2/5 در موقعيت 2/36 شمالي و 7/52 طول خاوري گزارش شده است. بيشترين ويراني ناشي از اين زمين لرزه در كوهپايههای شمالي البرز، در جنوب شهر بابل رخ داده است. بر اثر اين زمينلرزه، شماري از خانههاي آجري در نوشهر ترك برداشت. در شهر بابل، چندين خانه ويران شد. بسياري از شيشهها در راسته بازار و بيد آباد شكست. در بابلسر نيز، يك ساختمان قديمي آسيب ديد. سقف دو خانه ريزش كرد و چندين خانه آجري جديد، ترك برداشت. در شيرگاه نيز بسياري از خانهها ترك خورد
زمينلرزه 25 مارس 1983، بايجان پس از نيمروز جمعه، پنجم فروردين 1362، زمينلرزهاي با بزرگاي 4/5= Mw پهنه خاور آتشفشان دماوند را لرزاند. در پي اين زمينلرزه، چندين روستا از جمله بايجان، كرف و تينه ويران گرديد. ريزش سنگ در جاده هراز، در ناحيه آستراباكو، آسيب فراواني به فراواني به ساختمانهاي آب گرم استراباكو وارد كرد. درسال1362 با ارايه نقشه هملرز اين زمينلرزه، گسله بايجان را به عنوان دنباله خاوري گسله كندوان، سرچشمه احتمالي زمينلرزه 1983 بايجان منظور كردند. (عکاشه ) سازوكار كانوني ارايه شده توسط مركز زلزله شناسي Harvard، نشانگر گسلش كانوني راستالغز زمينلرزه بايجان است از دو صفحه كم و بيش شمالي- جنوبي و خاوري- باختري پرشيب تا شاقولي تشكيل شده است. از اينرو يكي از دو راستاي شمالي- جنوبي يا خاوري- باختري ممكن است صفحه اصلي گسله زمين لرزهاي باشند.
گسل خزر و گسل البرزو گسل دامغان
زمين لرزه 22 سپتامبر 1992، قائم شهر- بابل در بيست و دوم سپتامبر سال 1992 ميلادي، زمينلرزهاي با بزرگاي 0/5= Mw، شهرهاي قائمشهر و ساري را لرزاند. موقعيت رومركز دستگاهي آن 33/36 درجه شمالي و 70/52 درجه خاوري گزارش گرديد (NEIC) . سازوكار ژرفي حل شده براي اين زمينلرزه، گسلش واژگون با مولفه بسياري كوچكي از جنبش راستالغز را نشان ميدهد. هر دو صفحه اين سازوكار، نزديك به خاوري- باختري با شيب نزديك به 45 درجه بدست آمدهاند .اين زمينلرزه با گسلش سطحي همراه نبوده، با توجه به ويژگي ساختاري پهنه رومركزي آن، به احتمال صفحه با شيب رو به جنوب، صفحه اصلي گسله است، در اين صورت نشانگر گسلش واژگون با مولفه كوچكي از جنبش راستگرد است.
روش تحليل خطر براي بررسي لرزه خيزي يك منطقه و تخمين خطر زمين لرزه از 3روش مي توان استفاده كرد . پروژهاي كه ما انجام دادايم از روش قطعي استفاده كرديم.در اين روش گسلهاي منطقه در نظر گرفته مي شود0و از يك نقشه زمين شناسي منطقه كه گسلهاي اصلي و فرعي و پنهان در آن مشخص شده استفاده مي شود. برآوردخطر به روش قطعي داراي 4 مرحله مي باشد كه به طور خلاصه آنها را بررسي مي كنيم. 1-مشخص كردن گسل ها در پهنه مورد نظر 2-بزرگترين زلزله مورد انتظار را تخمين مي زنيم 3-مشخص كردن رابطه تضعيف مربو ط به آن منطقه 4-تحليل خطر بر اساس كميتهاي شتاب زمين(pGA)-سرعتpGV))-جابه جاييpGD))-شدتId))
روش كار: 1-تهيه نقشه زمين شناسي منطقه ساري در مقياس 2-مشخص كردن گسلهاي اصلي فرعي-پنهان 3-اندازه گيري فاصله مركز گسل تا ساختگاه(بهشهر) 4-تبديل مقياس به كيلومتر(فاصله گسل تا ساختگاه) 5-محاسبه بزرگي زلزله احتمالي بر حسب امواج سطحي Ms = در اين رابطه Lنصف فاصله گسل تا ساختگاه مي باشد.(مهاجر اشجمعي و نوروزي) 6-محاسبه شدت زلزله(مهاجر اشجمعي و نوروزي) I=1.3Ms 0.09 7-محاسبه لگاريتم شتاب افقي و عمودي 3I و عمودي 8-محاسبه جابه جايي افقي و عمودي
9-محاسبه سرعت افقي و عمودي
10-شتاب جنبش زمينA=1.8 (1.58 M)
جدول محاسبات تخمين خطر
نتيجه گيري :طبق محاسبات انجام شده روي گسلهاي پهنه مورد نظر البرز و با توجه به شتابهاي بدست آمده بيشترين شتاب مر بوط به گسل البرز مي باشد
موضوعات مرتبط: فیزیک و زلزله، ، برچسبها: [ جمعه 16 آبان 1393برچسب:زلزله-لرزه زمین ساخت-ایران شمال, ] [ 17:41 ] [ reza zarey ]
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |